English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5129 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
martemper U حمام گرم برای سخت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sudatorium U حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
bath U ابتنی کردن حمام گرفتن
bathed U ابتنی کردن حمام گرفتن
sponge U ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponging U ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponged U ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
sand bath U حمام شن
double boiler U حمام آب
washrooms U حمام
trays U حمام
washroom U حمام
bath U حمام
Turkish baths U حمام
bagnio U حمام
water quench U حمام آب
tray U حمام
bain-marie U حمام آب
waterbath U حمام آب
bath house U حمام
bathrooms U حمام
copper bath U حمام مس
water bath U حمام آب
Turkish bath U حمام
bathhouse U حمام
bathroom U حمام
oil bath U حمام روغن
shower bath U حمام دوش
bathing cap U کلاه حمام
swimming bath [British E] [old-fashioned] U حمام [با استخر]
thermae U حمام اب گرم
bathed U حمام ابکاری
bath U حمام ابکاری
bath U حمام فرنگی
ultrasonic bath U حمام فراصوتی
bathhouse U حمام [با استخر]
swimming pool U حمام [با استخر]
bathed U حمام فرنگی
cockroach U سوسک حمام
sweating bath U حمام گرم
bathrobes U رخت حمام
washcloth U کیسه حمام
bath-house U حمام عمومی
sweating bath U حمام بخار
bathing tub U حمام فرنگی
metal bath U حمام فلز
bathtubs U وان حمام
cockroaches U سوسک حمام
acid bath U حمام اسید
unwashed U حمام نگرفته
toilet waters U عطر حمام
toilet water U عطر حمام
bathtub U وان حمام
hammam U حمام اسلامی
washcloth U لیف حمام
sunbath U حمام افتاب
sun bath U حمام افتابی
bathmats U پادری حمام
hypocaust U جهنم حمام
turkey bath U حمام شرقی
bathmat U پادری حمام
dyeing bath U حمام رنگرزی
a bath towel U حوله حمام
bathing caps U کلاه حمام
steam bath U حمام بخار
sudatorium U حمام بخار
vaporarium U حمام بخار
vapour bath U حمام بخار
salt bath furnace U کوره حمام نمک
foam rubber U ابر حمام ابرلاستیکی
therm U واحد گرما حمام
swimming things U لوازم شنا [حمام]
bathing things U لوازم شنا [حمام]
swimming things U لباس شنا [حمام]
oil bath lubrication U روغنکاری حمام روغن
bathing things U لباس شنا [حمام]
therms U حمام عمومی گرما
bathing clothes U لباس شنا [حمام]
therms U واحد گرما حمام
therm U حمام عمومی گرما
molten bath U حمام ذوب فلزات
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
roach U سوسک حمام کجوله
sauna U حمام بخار فنلاندی
basking U حمام افتاب گرفتن
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
basks U حمام افتاب گرفتن
bath dye U حمام رنگرزی الیاف
shaking bath U حمام تکان دهنده
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
roaches U سوسک حمام کجوله
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
furnace U تون حمام وغیره
furnaces U تون حمام وغیره
caldarium U گرمخانه در حمام رومی
basked U حمام افتاب گرفتن
bathing gear U لباس شنا [حمام]
sun lamps U لامپ حمام آفتاب
bathing clothes U لوازم شنا [حمام]
bask U حمام افتاب گرفتن
saunas U حمام بخار فنلاندی
sun lamp U لامپ حمام آفتاب
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
What find bath. U عجب حمام خوبی است
salt bath hardening U سخت گردانی حمام نمک
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
bathmats U حصیر یا فرشک پای وان حمام
bathmat U حصیر یا فرشک پای وان حمام
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
May I have a bath towel? U ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
tubs U حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble bath U مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
Frigi darium U [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
tub U حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
bubble baths U مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gas fittings U اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
line up <idiom> U سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
put-up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put up U برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
for doing it U برای کردن ان
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
to fit with U اماده کردن برای
to grub U جستجو کردن [برای]
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
the proper time to do a thing U برای کردن کاری
to grub about U جستجو کردن [برای]
enabled U تهیه کردن برای
to mumble [away] to oneself U برای خودشان من من کردن
prone to do something آماده کردن برای
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com